تا وقتيكه ازم دورى چشام درگير رگباره
آخه منظومه چشمات هزار تا مشتري داره
تو هر لحظه كه نيستي تو نگاهم غرق تشويشه
آخه وقتيكه ميخندى جهانم زيرو رو ميشه
حكومت كن به قلب من وجودم بى تو بيرنگه
حكومت كن عزيز دل كسي با تو نمى جنگه
چيكار كردى با قلب من كه دنيام از تو لبريزه
ديگه هيچى بجز اخمت منُ بهم نميريزه
هوا سرده تنم سرده چشام بدجورى غم داره
خدا آغوش گرمت رُ به آغوشم بدهكاره
حكومت كن به قلب من وجودم بى تو بي رنگه
حكومت كن عزيز من كسى با تو نمى جنگه